به نام خدای خوب و مهربون
وقتی وارد حرم میشم هر جا که باشد فرقی نمی کنه-تو یه جای خلوت و آرام یا یه جای پر نجوا- آرامشی که هیچ وقت و هیچ کجا درک نکردم تو خونه ی دلم جا می گیره.
چقدر دعا و نیاز داشتم که باید می گفتم اما همین که این آرامش را دارم دیگر هیچی از خدا نمی خواهم و آهسته در دلم می گم خدای من تو خودت بهتر می دونی چی می خوام اگه به صلاحه که به من و تمام اونایی که این نیازو داشتن بده تو بهتر از هر کس دیگه ای صلاح ما رو می دونی .
و بعدش خودمو به صفایی که بقیه دارن و به آرامشی که نسبی نصیب من شده- البته به خاطر کاستی های خودمه- می سپارم و دیگر به هیچ چیز فکر نمی کنم، هیچ چیز... .
خدایا باید بگم بازم در برابر بزرگیت و مهربونی ات مثل همیشه کم آوردم خیلی کم.
خدایا کمکم کن تا...
خدایا!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوشته های من
خانه دوستانم
درباره خودم
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
مهمان های امروز : 74
مهمان های دیروز : 15
اشتراک